پاسخ فقهی سؤال فوق این است که ضابطه محرمیت در خویشاوندان این است که همه ی خویشاوندان نََسَبی، محرم انسانند به جز اولاد اعمام ( عمو و عمه) و اولاد اخوان ( دایی و خاله)، لذا همه ی انسان ها اگرچه از نسل آدم و حوّایند و به نوعی خویشاوندان نسبی یکدیگرند لکن از میان خویشاوندان نَسَبی به جز موارد مذکور، محرم یکدیگرند.

در این رابطه نخست باید دانست که احکام و دستورات الهی با توجه به هر زمان و موقعیتی خاص لحاظ گشته است به عنوان مثال بحث حرمت شراب در آیین اسلام به تدریج و با فضاسازی مناسب خود بیان گردید و یا در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود. به بیان دیگر احکام الهی و دستورات با توجه به ظرفیت و اقتضای جامعه بیان می­شود و جامعه را به سمت اهداف و آرمان الهی رهنمون می­سازد. در واقع کثرت جمعیت اول انسان، مبتنی بر ازدواج دختران با پسران حضرت آدم و حوا بود و بحث محرم و نامحرم بعدها مطرح گردیده است، به عبارت دیگر چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبوده، ازدواج فرزندان حضرت آدم با یک دیگر صورت می­گرفته است. در نتیجه بحث محرم و نامحرم در همه ­ی ادیان و فرهنگ ­ها به نوعی در گذر زمان خود مطرح بوده و شدت و ضعف داشته و اختصاص به اسلام ندارد.

   نکته ی دیگر این است که در اسلام اصل بر گسترش روابط و صله ی ارحام است و تأکید فراوانی بر آن شده است اما اسلام برای این روابط حد و مرزهایی را    قائل شده است. به علاوه این که قرآن و روایات و فقه، محارم را نام برده و احکام خاص آن ها    و چگونگی روابط با آن ها را بیان کرده ­است. خداوند متعال در سوره­ ی نساء، آیه ­ی 23 به یکی از مصادیق عالی در زمینه­ی قوانین اجتماعی که محارم است [یعنی کسانی که ازدواج با آنان حرام است] می­پردازد: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ و َبَنَاتُکُمْ و َأَخَوَاتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ و َخَالاَتُکُمْ وَ بَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ و َأُمَّهَاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَآئِکُمُ اللاَّتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ وَ أَن تَجْمَعُواْ بَیْنَ الأُخْتَیْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا؛[1] [نکاح اینان]بر شما حرام شده است: مادران تان و دختران تان و خواهران تان و عمه‏ های تان و خاله های تان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهای تان که به شما شیر داده ‏اند و خواهران رضاعى شما و مادران زنان تان و دختران همسران تان که در دامان شما پرورش یافته ‏اند و با آن همسران همبستر شده‏ اید پس اگر با آن ها همبستر نشده ‏اید بر شما گناهى نیست [که با دختران شان ازدواج کنید] و زنان پسران تان که از پشت خودتان هستند و جمع دو خواهر با همدیگر مگر آن چه که در گذشته رخ داده باشد که خداوند آمرزنده مهربان است».بنابراین، از قرآن، روایات و احکام فقهی فهمیده می­شود که محارم چه نَسَبی و چه سببی و رضاعی تعداد مشخص و معلومی هستند و بقیه ی افراد که خارج از این تعداد هستند با هم نامحرم بوده و ازدواج شان با یکدیگر بلامانع است. گفتنی است « نامحرمبودن» از شرایط امکان ازدواج پسر و دختر نسبت به همدیگر است و به طور طبیعی از آن جاکه ازدواج فصل جدیدی در زندگی است به هر میزان سابقه های ذهنی و رفتاری نسبت به همدیگر کمتر باشد، لذت وصال بیشتر خواهد شد. از این رو نامحرمی قبل ازدواج با کسانی که امکان ازدواج با آن ها هست به نفع پسر و دختر.  است

به طور کلی این که محارم نسبت به یکدیگر رابطه رحمی نزدیکی با هم دیگر دارند باعث می شود این افراد از نظر عاطفی و روانی به هم وابستگی داشته و عملاً جاذبه ی روحی و روانی آن ها بر همدیگر آن قدر زیاد باشد که جاذبه جنسی تحت الشعاع سایر ابعاد قرار گیرد. خوب اگر این قرابت و نزدیکی را آن قدر گسترده کنیم که همه ی افراد با هم محرم شده و دیگر ازدواجی نمی باید صورت بگیرد . اگر هم همه ی افراد با هم محرم شوند ولی ازدواج هم بلا اشکال می بود آن وقت همه ی مسایل عاطفی و روحی و روانی که مثلاً بین پدر و دختر تحت تاثیر جاذبه های جنسی و... قرار می گرفت و این یک فاجعه ی بزرگ را به وجود می آورد. روابط سرد مادی و لذت جویانه و ... . انسان دیگر نمی توانست خود را در پناه عاطفی و روحی کسی قرار بدهد .

اسلام آمد بخشی از افراد را که همان محارم وی هستند به عنوان یک پشتوانه های روحی و عاطفی برایش حفظ کرد تا راحت تر با آن ها ارتباط داشته باشد، مشکلاتش را به آن ها بگوید، با آن ها درد دل کند ، از آن ها راهنمایی بخواهد و ... . از طرف دیگر، رابطه با دیگران را به کلی قطع ننمود، بلکه هرجا لازم شد که با روش های دیگر (رابطه با هم جنس و یا با محارم و یا با همسر ) آسان پذیر نبود با حفظ شئونی که به اصل رابطه برای کمک خواستن کاری ( و نه رابطه ی جنسی) لطمه ای نزند ، مجاز دانسته است .



-[1] سوره ی مبارکه ی  نساء آیه­ی : 23 .